آرشیو اردیبهشت 1398
حـذر کـن از رفیـق نـانجیبت
که باشد هرزه در فکر فریبت
اگر افتد یکی از دکمـه هایت
بچیند میوه ها از باغ سیبت
چه بد کردم که در حال سقوطم
به سوی عمق شب ها درهبوطم
بـه جـرم خوردنِ یک دانـه گندم
بدور از جنگل سیب و بـلـوطـم
بکُش گاهی غم دیرینه ات را
معطـر کن هـوایِ سینه ات را
بزن چــادر میان دشت پُر گل
به شادی بگـذران آدینه ات را
چه میدانی غم ِ دیرینه ام را
که میکاوی درون سینه ام را
بیا با شعله ی ِفانوس ِ رویَت
بکن روشن شب ِ آدینـه ام را
بـلا بـالای شیـــرازی تنت بـرف
اِرم تـا دلگـشایِ گــــردنت برف
لبی شیرین تـر از پالـوده داری
بهشت خفته در پیراهنت برف
حـریـر اندام رویایی کجایی
شکـوه فصل زیبایی کجایی
خزان کردی دلم را از نبودت
رفیــق روز تنهــــایی کجایی
تو که گیسو به روی شانه داری
به دور چهـره ات پروانه داری
معطـر می شود حال وهوایم
مگر در کوچه ی ما خانه داری
رفتی امّــا نفس ِ گــرم تو معتـادم کرد
راهیِ میکــده در شهـــرِ غــم آبادم کرد
سینه یپرتپش از لحن خداحافظی ات
سال هـا بـا تنش و دلهـره همـزادم کرد
روسریرا پسِپَرچین که سپردیبه صبا
بافه ی زلف پُــر از چین تو بر بادم کرد
دیدن نقش دلارای تو درخواب وخیال
فارغ از دلبـــریِ حـــور و پـریزادم کرد
خط وخال و رخ زیبای پراز منظره ات
بی نیــاز از قلــم مــانی و بهــزادم کرد
مِثلاشباحقسم خوردهبهدنبال مناست
آن که نفرین بدی در شب ِ میلادم کرد
پیشه ام تیشه زدن بربدن صخره نبود
شیوه یخنده ی شیرین توفرهادم کرد
به که گویم که پس ازموعظه بانوعسلم
مهـربانانـه بـه گـوشم زد و ارشادم کرد
رباعی از غزل می ریزد امشب
ستاره بر زحل می ریزد امشب
بیا امشب بسوزانـم در آغـوش
که نازت در بغل میریزد امشب